قلاب ماهیگیری
شنبه وقتی از کلاس زبان برمیگشتیم ، امیرمحمد گفت مامانی برام یه چیزی میخری ؟ گفتم چه چیزی؟ گفت یه چیزی دیگه بذار فکر کنم اوم اوم ... مامانی اسباب بازی برام بخر . گفتم الآن که با خودم پول نیاوردم (واقعا پول زیادی با خودم نبرده بودم ، علتشم اینه که کلاس زبان سر کوچمون و فکر کردم به پول زیادی نیازی ندارم ) از قضا اسباب بازی فروشی سورنا هم سر کوچمون . گفتم حالا بریم یه اسباب بازی انتخاب کن یه روز دیگه برات میخرم ... گفت مامانی انتخاب میکنم همین الآن بریم از خونه پول بیاریم و بخریم ... گفتم نه...